"قصه‌های نهالِ کوچک"

•جایی برای شنیدن صداهای اتاق تاریک ذهنم•

زین پس با آقای سعدی!

اینگونه که پس از اندی تمرین موسیقی، کتاب گلستان و بوستان روی طاقچه چشمکی روانه‌ی ما کرده و معاشرت با آقای سعدی از سر گرفته می‌شود.

و سخنانی بس نغز و دلکش که هر یک تیری بر قلب ما روانه نمود و دامانم از کف برفت!!! :)

درس امشب:

- " اندیشه کردن که چه گویم، به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم. " (دیباچه)

- " غرض نقشی است کز ما باز ماند   که هستی را نمی‌بینم بقایی " (دیباچه)

- " هر که دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید. " (گلستان سعدی، حکایت اول)

- " دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز. " (گلستان سعدی، حکایت اول)

- " چو آهنـگ رفتن کند جان پاک   چه بر تخت مردن چه بر روی خاک " (گلستان سعدی، حکایت اول)

 که این چند خط گلچینی بود از گلستان پر گل سعدی شیرین سخن.

 

 

 

 

۶ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان